×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

نگاه خسته

× ل
×

آدرس وبلاگ من

alimor.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/shepson

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

حاکم سرزمین ویران

در زمانهای دوووور الان نه ها اون موقع ها اون قدیما در جایی بسیار دووووورتر که اصلا شبیه اینجایی که ما توش هستیم نبود سرزمینی بود به نام ویـران که حاکمی خنده رو با چشمانی کوچک داشت .ای جانم. از آنجا که حاکم خنده رو بود در هنگـام خنــدیدن صورتش جمع می شد و اون یه ذره چشمی هم که داشت بسته می شد و خلاصه چهره اش شبیه یکی از جاندارانی که به قول بعضی از دانشمندان نسل انسانها به آن

برمی گردد می شد.

این حـاکــم خوب و قشنـــگ چون همش می خندیــد و چشمهایــش بستـــه

می شد و نمی توانست جلویش را ببیند همش حواسش بود که زمین نخوره و دیگه وقت نمی کرد فکر کنه و حرف بزنه و به روایتی کلا خندیدن رو به فکر کردن و دیدن ترجیح داده بود.

سرتون رو درد نیارم دوستان یک روز حاکم سرزمین ویران مردمش رو جمع می کنه یه جا و می گه مردم صادقانه مشکلات خودتون رو بگید

حسن نامی از بین مردم نزد حاکم می ره و می گه: حاکم گندم و شیر که گفتی چه شد؟ مسکن چه شد؟ پول سکه های نفت در سفره چه شد؟ کار چه شد؟

حاکم طبق معمول خندید و گفت: ممنونم حسن جان که من را آگاه کردی. همه چیز درست می شود. سرزمین های دیگر با ما قهر کرده اند و ما باید خودمان با کمک هم مشکلات را برطرف کنیم.

درست می شود پسرم ما می توانیم.

یکسال گذشت........

حاکم دوباره مردم را جمع کرد و با لبخند معروفش گفت صادقــانه مشکــلات خود را بگوئید.

کسی چیزی نگفت. کسی نگفت گندم و شیر چه شد کار چه شد سکه های نفت چه شد کسی نگفت مسکن چه شد کسی نگفت آشتی با سرزمین های دیگر چه شد اصلا بابا این یکسال که گذشت چی شد

 

تنها از میان جمع کسی گفت: حسن چه شد ؟!

چهارشنبه 9 آذر 1390 - 12:14:53 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://donya1362.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 10 آذر 1390   9:30:19 AM

man matlabe mosbat mikham,

alirezaye gogoli +++++++++++bede

http://milad-zartosht.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 10 آذر 1390   2:36:36 AM

کاش ما هم از حسن دفاع کنیم.

کاش نه...

حتما دفاع میکنیم.

http://cardinal.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 9 آذر 1390   8:32:06 PM

حسن رفت به یکی از سرزمینهای همسایه تا گندم درو کنه وشیر بدوشه وسکه های نفت رو فراموش کنه.......شایدم طفلک حسن عمرش قد نداد تا نون گندم رو باشیر بخوره وذوق کنه از جرینگ جرینگ سکه ها توجیبش.........؟

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 9 آذر 1390   2:15:32 PM

مطلب خیلی جالبی نوشتی

معلومه سر جسن چه بلایی اومده دیگه.حتماً از کهریزک سر درآورده یا رجایی شهره یا اوین.البته اگه زنده باشه

http://faryadirani.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 9 آذر 1390   2:08:28 PM

 اگر یه بار دیگه اولین نژاد کاندید میشد حتما به ایشون رای میدادم ،تصورش هم نمیکردم در دو دوره  ریاست  چهره حاکمان را  چنین واضح نمایان کند 

http://alimor.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 9 آذر 1390   1:24:22 PM

غروب می کند اینجا طلوع وحدت ما

نگاه کن همه جا هست رد پای سکوت

دلم گرفت ز شبهای بی ستاره ی شهر

خدا کند که خروشی شود صدای سکوت

سکوت سرد و سیاهم شکست و من رفتم

دوباره شهر چرا رفته زیر پای سکوت داداش مسعود

http://daniyal.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 9 آذر 1390   12:30:14 PM

جالب بود مرسي

آخرین مطالب


سوئد


......


زندگی کنید


من و معلمم


بیائیم نخندیم


سادگی هایم بسویم بازگرد


به زن بیوه همسایه خود سر بزنید شاید فرجی شد


.شب آرامی بود


یکدلی به از یکرنگی


دنیایه یک دهه 60


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

83305 بازدید

369 بازدید امروز

367 بازدید دیروز

1155 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements